علوم اعصاب
مطالعه علمی سیستم عصبی / From Wikipedia, the free encyclopedia
علوم اعصاب یا نوروساینس (به انگلیسی: Neuroscience) دانش مطالعهٔ دستگاه یا سامانه عصبی و زیرشاخهای چندرشتهای از زیستشناسی است که با بهرهگیری از فیزیولوژی، آناتومی، زیستشناسی تکاملی و زیستشناسی سلولی و مولکولی، مدلسازی ریاضی و روانشناسی به درک ویژگیهای نورونها و مدارهای عصبی میپردازد. بهطور سنتی علوم اعصاب یکی از زیر شاخههای پزشکی و زیستشناسی و داروسازی شناخته میشد. به هر رو این دانش اکنون یک دانش میان رشتهای است و در واقع با دیگر رشتههای دانش مانند روانشناسی، شیمی، رایانه، مهندسی، زبانشناسی، ریاضی؛ پزشکی، فیزیک و فلسفه همکاری دارد. در برخی منابع از آن به فلسفه اعصاب نیز یاد شده است.[1]
پرسشهایی مانند:
مغز چیست و چگونه کار میکند و در زمانهای مختلف چه واکنشی از خود نشان میدهد؟
چرا مردم احساسات دارند؟
در حین بروز احساسات، چه تغییراتی در مغز رخ میدهد؟
علتهای ریشهای اختلالهای روانی و عصبی و …
طراحی دارو ودرمان بیماریهای عصبی و سرطانها و …
به دنبال افزایش تعداد دانشمندانی که در این حوزه فعالیت میکنند، بنیادهای عصبشناسی بزرگ، انجمنهایی را برای دانشمندان علوم اعصاب و محققان تشکیل دادهاند. برای مثال، انجمن بینالمللی تحقیقات مغزی در سال ۱۹۶۰ میلادی، جامعه بینالمللی شیمی مغز و اعصاب در سال ۱۹۶۳، جامعه اروپایی مغز و رفتار در سال ۱۹۶۸ و انجمن عصبشناسی در سال ۱۹۶۹ پایهگذاری شد.
علوم اعصاب کوششی برای شناخت و درک دستگاه عصبی، شامل مغز، نخاع و سلولهای حسی یا نرونها در سراسر بدن است. این دانش، میدان کمابیش نوینی است که به رشد، ساختار، ترکیب شیمیایی، عملکرد و آسیبشناسی دستگاه عصبی میپردازد.
پژوهشها در زمینه کارکرد عصبی، پیشینه بلندی داشته و بسیاری بنیانگذار این علم را ابن هیثم میدانند. وی در کتاب المناظر، توصیف بسیار دقیقی از مسیر بینایی انسان و نحوه عملکرد آن آوردهاست.
در قرن ۱۸ نیز فریتسچ و هیتزیک گزارش کردند که تحریک الکتریکی نواحی خاصی از قشر مغز حیوانات باعث حرکت میگردد. بروکا و ورنیکه نیز پزشکانی بودند که در مطالعات مجزای خود از طریق کالبد شکافی نشان دادند که آسیب به نواحی خاصی از مغز، با نقایص و آسیبهای زبانی همراه است.
در همان زمان هوجلینگز جکسون اظهار داشت که در کارکردهای پیچیدهای نظیر درک، زبان و کارهای اجرایی، نواحی مختلفی از مغز درگیر است (لاندی-اکمن، ۲۰۰۲)
در گذشته و پیش از ابداع روشهای نوین بررسی مغز از جمله مطالعات تصویر برداری و ثبت سیگنال، بیماران سکته مغزی و آسیب تروماتیک مغزی، یکی از مهم مطالعات علوم اعصاب بودهاند، چرا که با بروز آسیب در قسمتی از مغز، بخشهایی از عملکردهای آن تحت تأثیر قرار میگرفته و این فرصت به محققین داده میشدهاست تا به ارتباط بین عملکردهای مختلف مغز و مناطق مختلف آن پی ببرند. این دسته از مطالعات که به مطالعه آسیب معروف هستند هنوز هم متداول اند و شاکله و بنیان علوم اعصاب بر اساس این مطالعات شکل گرفتهاست.