جغرافیا
دانش مطالعهٔ سرزمینها، ویژگیها، ساکنان و پدیدههای کرهٔ زمین / From Wikipedia, the free encyclopedia
جُغرافیا (به عربی: الجغرافیا) یا ژِئوگرافی (به فرانسوی: géographie، ریشه آن از یونانی باستان: γεωγραφία، تلفظ: یِئوگرافیا) یا زمیننگاری، یک شاخه از علم است که خشکیها، ویژگیها، ساکنان و پدیدههای زمین را مطالعه میکند. جغرافیا ارتباط گستردهای با دیگر رشتههای مرتبط در علوم اجتماعی و علوم طبیعی دارد.[1] جغرافیدانان بر اثرات محیط اطراف بر فعالیتهای انسانی، فرهنگ و رفاه و این که مردم به نوبه خود چگونه بر محیط اطراف خود تأثیر میگذارند، تأکید میکنند.[2] ژئوگرافی در ایران و در دوران مدرن یک علم وارداتی بودهاست و پایداری و ماندگاری آن نتیجه کوششهای دو استاد جغرافیا محمدحسین پاپلی یزدی و محمد مهدی دهقانپور در مجله تحقیقات جغرافیایی[3] و حسین شکویی با دو اثر ارزشمند در فلسفه جغرافیا[4][5] و دیدگاههای نو در جغرافیای شهری[6]و سیروس سهامی[7][8] میباشد. جغرافیا در تعریف در میان کلیه علمای این علم مورد بحث و جدل است و هنوز یک اجماع در جغرافیا صورت نگرفتهاست و همواره با مطالعه تاریخ علم جغرافیا به تعاریف مختلفی برمیخوریم که دال بر پویایی جغرافیا است؛ ولی نکته اصلی در همه این تعاریف تکیه بر مفاهیم اصلی گیتیشناسی از جمله فضا،[9] مکان،[10] زمان، فاصله، و مقیاس است؛ بنابراین جغرافیای انسانی هم تعریف دقیقی ندارد. تنها کسانی میتوانند در مورد تعاریف جغرافیایی اظهارنظر کنند که مقالهای در سطح جهانی یا مجلات علمی و پژوهشی داشته باشند که مبتنی بر تحقیق باشد. برخی از پیشروان گیتیشناسی در ایران مصطفی مؤمنی[11] و یداله فرید[12] بودند.
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. |
نخستین شخصی که از واژهٔ «ژئوگرافی» استفاده کرد، اِراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ پ. م) بود که شامل کلمات GEO (زمین) و GRAPHY(توصیف و ترسیم) است، او علم جغرافیا را «علم مطالعه زمین به عنوان جایگاه انسان تعریف میکند.»
چهار سنت تاریخی در پژوهشهای جغرافیایی عبارت است از: واکاوی (تجزیه و تحلیل) فضایی، پدیدههای طبیعی و انسانی (جغرافیا به عنوان بررسیای دربارهٔ پراکندگی)، مطالعات منطقهای (اماکن و مناطق)، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی فراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگیهای انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز میباشد.
جغرافیا یا زمیننگاری به عنوان «پلی میان انسان و علوم فیزیکی»، به دو شاخهٔ اصلی جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی تقسیم شدهاست. جغرافیا را میتوان همانطور که ویدال دولابلاش بیان کرده علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست. وی بیان میکند که طبیعت امکانهایی را در اختیار انسان قرار میدهد و انسان براساس فرهنگش از آنها بهرهبرداری میکند، البته باید توجه داشت که در دهههای اخیر انتقادهای بسیاری به این تعریف وارد شدهاست و امروزه اقتصاد سیاسی، مفهوم بازساخت، اقتصاد بازار آزاد در مرکز همه تعاریف جغرافیایی قرار گرفتهاست.[13]