نهضت ملیشدن صنعت نفت ایران
ملیشدن شرکتهای نفتی ایران ۱۳۲۹ خورشیدی برابر با ۱۹۵۱ میلادی / From Wikipedia, the free encyclopedia
نهضت ملیشدن نفت (۲۹ اسفند ۱۳۲۹–۲۸ مرداد ۱۳۳۲) دوره مبارزات مردم ایران، برای ملی کردن صنعت نفت ایران است.
قرارداد دارسی که در دوره خفقان قاجار بسته شده بود تحت تأثیر نیاز مالی مظفرالدین شاه برای تهیه خرج سفرهای فرنگستان و ناآگاهی او و اطرافیانش نسبت به ارزش صنعت نفت در دنیای آنروز سهم اندکی برای ایران (۱۶ درصد از سود ناخالص معادل ۱۱ درصد از سود خالص) در نظر گرفته بود. از ۱۳۰۷–۱۳۱۲ رضاشاه با منصوب کردن تیمورتاش بعنوان مذاکره کننده ایران برای افزایش سهم ایران هفت بار مذاکره کرد ولی راه بجایی نبرد و در نهایت با لغو یکجانبه آن توسط رضاشاه تحت شرایط بحرانی ایران آنروز و قدرت اقتصادی و نظامی انگلیس قرارداد ۱۹۳۳ بسته شد که فقط اندکی بهتر بود ولی با یک قرارداد منصفانه فاصله زیادی داشت. پس از جنگ دوم جهانی و فضای آزادی بیان دوران شاه جوان بحثهای مربوط به نفت دوباره در بین روشنفکران و نمایندگان مجلس شروع شد.
در دوازدهم آذر ۱۳۲۳ پس از آنکه مجلس به طرح مصدق رأی داد که اعطای امتیاز نفت به هر دولت یا شرکت خارجی را ممنوع میکرد، رحیمیان نیز خلال نطق خود که در مخالفت با رأی اعتماد به دولت سهامالسلطان بیات بود، طرحی پیشنهاد داد تا امتیاز نفت جنوب که به شرکت انگلیسی دارسی واگذار شده بود لغو شود.[1] او سپس این طرح را مکتوب کرد تا پانزده امضا جمع کند و در دستور کار مجلس بگذارد.
جرقه میدانی جنبش ملی شدن نفت از اعتراضات کارگران صنعت نفت در تیرماه ۱۳۲۵ شروع شد که موجب کشته شدن ۵۰ نفر و زخمی شدن ۱۵۰ نفر در ۲۳ تیر ۱۳۲۵ شد. سپس از مرداد ۱۳۲۵ نمایندگان مجلس شورای ملی شروع به بحث در این مورد کردند. احمد قوام حزب دمکرات را تشکیل داد، اسلامگراها به رهبری کاشانی موضوع را پیگیری کردند. از شهریور ۱۳۲۵ نوای ملی شدن نفت در مجلس به گوش میرسید. از ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ شاه جوان و بی تجربه هنوز قدرت مطلقه نداشت. نخبگان که در دوره رضاشاه تحت اختناق بودند آزادی یافتند، احزاب قدرتمندتر شدند، اتحادیههای کارگری توسعه یافتند. به دلیل اتکای شاه جوان بر دو تکیه گاه (ارتش-روحانیت) روحانیونی مانند کاشانی در سیاست حضور یافتند و به این ترتیب جوانان و دانشگاهیان تحت تأثیر سه نیروی چپ، ملیگرا و اسلامگرا قرار گرفتند.
انگلیس در اسفند ۱۳۲۹ یک مذاکره جدید با عباسقلی گلشاییان وزیر دارایی رزم آرا انجام داد که به قرارداد الحاقی گس گلشاییان منجر شد ولی با وجود فشارهای رزم آرا مورد قبول مجلس قرار نگرفت.
ملی کردن صنعت نفت در در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ تاکتیکی بود که سیاستمداران ایران بکار بردند تا از قرارداد نفت خلاصی یابند. در خرداد ۱۳۳۰ دولت ایران هیات مدیره شرکت ملی نفت را تعیین کرد و از روسای انگلیسی پالایشگاه خواست با آنها کار کنند(خلع ید).[2][3] شکایت انگلستان به دادگاه لاهه به جایی نرسید.[4] انگلیسها ابتدا شروع به کارشکنی کردند سپس پرسنل خود را خارج کردند و شروع به تهدید نظامی کردند. ایران در روزنامههای معروف اروپا آگهی استخدام پرسنل نفت منتشر کرد. عده زیادی رزومه ارسال کردند ولی کشورهای اروپایی به این افراد اجازه خروج از فرودگاههایشان را ندادند و پاسپورت آنها را ضبط کردند!.[5] سپس کشورهای غربی خرید نفت ایران را تحریم کردند. با اینکه مهندسین ایرانی پالایشگاه آبادان را که بزرگترین پالایشگاه دنیا بود راه اندازی و تولید را ادامه دادند طی دو سال آینده ۱۳۳۰–۱۳۳۱ نتوانستند نفتی صادر کنند. شوروی که قرار بود ۱٫۵ تن طلایی که از زمان جنگ دوم به ایران بدهکار بود بدهد از تحویل آن به دولت دکتر مصدق خودداری کرد و دولت دچار سختی در اداره کشور شد. از خرداد ۱۳۳۰ تا اسفند ۱۳۳۱ پنج پیشنهاد نفت توسط انگلیس آمریکا و بانک جهانی به مصدق ارائه شد که هیچیک اشاره ای به افزایش درصد سهم ایران نمیکردند [نیازمند منبع] و مالکیت ملی ایران بر صنعت نفت خود را نیز بهطور کامل قبول نمیکردند.
دکتر مصدق برای حل مشکل با انگلیس (رفع تحریمها) آماده بود کلیه ضرر و زیان شرکت در دوره تقریبی دو ساله ملی شدن نفت را پرداخت کند ولی انگلیس و امریکا اصرار میکردند که ایران باید سودی را که انگلیس در مدت باقیمانده از قرارداد ۱۹۳۳ یعنی تا ۱۹۹۳ قرار بود بدست بیاورد پرداخت کند (چهل سال از مدت قرار داد باقیمانده بود و انگلیس تمام سود آینده حاصل از آنرا مطالبه میکرد). از نظر مصدق این عمل نا عادلانه بود و مقدار مبلغ هم بقدری زیاد میشد که غیر عملی بود .در نهایت امریکا و انگلیس به این نتیجه رسیدند که کودتا برای بیرون راندن مصدق از صحنه سیاست ایران تنها راه است.[6]
دوره تاریخی ملیشدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تصویب قانون ملی شدن نفت به اوج رسید و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پایان گرفت.