کاربر:Najme Zivdar/نظریهی دلبستگی
From Wikipedia, the free encyclopedia
نظریه دلبستگی یک مدل روانشناختی است که به توصیف پویاییهای روابط میان فردی کوتاهمدت و بلندمدت بین انسانها میپردازد. است نه فرموله شده به عنوان یک نظریه عمومی از روابط است. این آدرس تنها یک جنبه خاص":[1] چگونه انسان پاسخ در روابط زمانی که صدمه دیده است جدا از عزیزان و یا درک یک تهدید.[1] اساسا تمام نوزادان متصل می شوند در صورت ارائه هر گونه مراقب وجود دارد اما تفاوت های فردی در کیفیت روابط است. در نوزادان و دلبستگی به عنوان یک انگیزشی و رفتاری سیستم هدایت کودک به دنبال نزدیکی با یک آشنا مراقب زمانی که آنها نگران هستند با این انتظار که آنها را دریافت خواهید کرد حفاظت و حمایت عاطفی است. John Bowlby معتقد بودند که تمایل پستانداران نوزادان به توسعه پیوست به آشنا مراقبان در نتیجه فشارهای تکاملی از رفتارهای دلبستگی را تسهیل نوزاد زنده ماندن در برابر خطرات از جمله شکار و یا قرار گرفتن در معرض عناصر.[2]
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
مهم ترین شعار نظریه دلبستگی است که نوزاد نیاز به توسعه یک رابطه, با حداقل یک مراقب اصلی کودک موفق توسعه اجتماعی و عاطفی و به ویژه برای یادگیری چگونه برای تنظیم احساسات خود را. هر پرستار است به احتمال زیاد برای تبدیل شدن به اصلی دلبستگی شکل اگر آنها ارائه بسیاری از مراقبت از کودک و مربوط به تعامل اجتماعی است.[3] در حضور حساس و پاسخگو مراقب نوزاد استفاده کنید مراقب به عنوان یک "پایگاه امن" که از آن به اکتشاف. این رابطه می تواند زوجیکه در مادر و کودک شماره دو اغلب مورد مطالعه در فرهنگ غربی و یا آن را می تواند شامل یک جامعه از مراقبان (خواهر و برادر/خانواده/معلمان) به عنوان دیده می شود در مناطقی از آفریقا و آمریکای جنوبی است.[4][5][6] آن باید به رسمیت شناخته شود "حتی حساس مراقبان حق آن را دریافت تنها حدود پنجاه درصد از زمان. ارتباطات خود هستند یا از همگام و یا عدم تطابق. بار وجود دارد که پدر و مادر احساس خستگی یا پریشان است. تلفن زنگ میزند و یا وجود دارد صبحانه را آماده کند. به عبارت دیگر هماهنگ تعاملات پارگی کاملا متداول است. اما مشخصه حساس و مراقب است که پارگی هستند موفق و تعمیر است."[7]
فایل پیوست در بین نوزادان و مراقبان صورت حتی اگر این مراقب است حساس و پاسخگو در تعاملات اجتماعی با آنها.[8] این است که این مفاهیم است. نوزادان نمی توانند خروج غیر قابل پیش بینی یا غیر حساس مراقبت روابط است. در عوض آنها باید مدیریت خود را به عنوان بهترین آنها می توانند در چنین روابط است. بر اساس تاسیس, وضعیت عجیب و غریب پروتکلهای تحقیقات رشد و نمو روانشناس مریم Ainsworth در دهه های 1960 و 1970 در بر داشت کودکان را از الگوهای مختلف از دلبستگی بسته به اینکه چگونه آنها تجربه خود را در اوایل مراقبت محیط زیست است. اوایل الگوهای دلبستگی به نوبه خود شکل — اما مشخص نیست — فرد انتظارات در بعد روابط است.[9] چهار پیوست های مختلف طبقه بندی شده اند شناسایی شده در کودکان: دلبستگی ایمنمضطرب-دوسوگرا و دلبستگی و اضطراب-اجتنابی دلبستگی و آشفته پیوست. دلبستگی ایمن است زمانی که کودکان احساس کنند که می توانند با تکیه بر مراقبان آنها برای حضور در نیازهای خود را از نزدیکی عاطفی حمایت و حفاظت است. آن در نظر گرفته شده است به بهترین سبک دلبستگی. مضطرب-دوسوگرا دلبستگی است زمانی که نوزاد احساس اضطراب جدایی زمانی که جدا از مراقب می کند و احساس اطمینان که مراقب بازگشت به نوزاد است. اضطراب-اجتنابی دلبستگی است زمانی که نوزاد اجتناب پدر و مادر خود را. آشفته دلبستگی زمانی است که وجود دارد عدم دلبستگی رفتار است.
در سال 1980 نظریه تمدید شد به دلبستگی در بزرگسالاناست. دلبستگی امر در بزرگسالان زمانی که بزرگسالان احساس دلبستگی به پدر و مادر خود را عاشقانه و افلاطونی همکاران و دوستان خود را.
نظریه دلبستگی تبدیل به نظریه غالب امروز مورد استفاده در این مطالعه از نوزاد و کودک نو پا و رفتار در زمینه سلامت روانی نوزاد, درمان, کودکان, و زمینه های مرتبط.