نظریه دلبستگی
From Wikipedia, the free encyclopedia
نظریه دلبستگی یا نظریه پیوستگی (به انگلیسی: Attachment theory)، نظریهای در روانشناسی است که روابط بین انسانها را تحلیل میکند. مهمترین اصل آن است که کودکان برای توسعه اجتماعی و عاطفی عادی، احتیاج به رابطه با حداقل یک مراقب اصلی که در تعاملات اجتماعی با آنها حساس و پاسخگو هستند را دارند (اشخاص پیوستگی). این نظریه توسط روانپزشک و روانکاو جان بالبی (1907-1990) فرموله شده است.[1][2]
بر اساس این نظریه، وابستگی کودک بین سن ۶ ماه تا ۲ سال به اشخاص پیوستگی دارای یک کارکرد طبیعی و غریزی برای بدست آوردن و حفظ کردن احساس امنیت است.[2][3] در بخش پایانی این دوره، کودکان شروع به استفاده از اشخاص پیوستگی به عنوان پایگاهی امن برای کاوش از آن و بازگشت به آن میکنند. واکنشهای والدگونه منجر به توسعه الگوهای پیوستگی میشود. اینها، به نوبه خود، منجر به شکلگیری احساسات، افکار، و انتظارات کودکان در روابط بعدی میشود.[4] اضطراب جدایی یا غم و اندوه در پی از دست دادن یک شخصیت پیوستگی به عنوان یک واکنش طبیعی و سازگارانه برای یک کودک پیوسته در نظر گرفته میشود. این رفتارها ممکن است به دلیل افزایش احتمال بقای کودک تکامل یافته باشند.[5]