نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی
From Wikipedia, the free encyclopedia
در علم اقتصاد، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی (به انگلیسی:Debt to GDP ratio) نسبت بین بدهی دولت یک کشور (بر حسب واحد پول) و تولید ناخالص داخلی (GDP) آن (بر حسب واحد پول در سال) است. در حالی که این یک «نسبت» است، از نظر فنی در واحدهای سال اندازهگیری میشود، و میتوان آن را به عنوان تعداد سالهایی که یک کشور برای پرداخت کل بدهی خود نیاز دارد تفسیر کرد، اگر تمام تولید ناخالص داخلی آن به آن اختصاص داده شود. نسبت بدهی پایین به تولید ناخالص داخلی نشان میدهد که یک اقتصاد کالاها و خدمات کافی برای بازپرداخت بدهیها را بدون متحمل شدن بدهی بیشتر تولید میکند.[1] ملاحظات ژئوپلیتیکی و اقتصادی - از جمله نرخ بهره، جنگ، رکود اقتصادی، جایگاه راهبردی یک کشور در سطح جهان و سایر متغیرها - بر شیوههای وام گرفتن یک کشور و انتخاب برای متحمل شدن بدهی بیشتر تأثیر میگذارد.[2]
این نسبت نباید با نسبت کسری به تولید ناخالص داخلی اشتباه گرفته شود، که برای کشورهایی که کسری بودجه دارند، زیان خالص مالی سالانه یک کشور را در یک سال معین (مجموع مخارج منهای کل درآمد، یا تغییر خالص بدهی در سال) اندازهگیری میکند. درصدی از تولید ناخالص داخلی آن کشور؛ برای کشورهایی که دارای مازاد بودجه هستند، نسبت مازاد به تولید ناخالص داخلی، سود خالص مالی سالانه یک کشور را به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی آن کشور اندازهگیری میکند.
به ویژه در اقتصاد کلان، میتوان نسبتهای مختلف بدهی به تولید ناخالص داخلی را محاسبه کرد. رایجترین نسبت مورد استفاده، بدهی دولت تقسیم بر تولید ناخالص داخلی (GDP) است که منعکس کننده امور مالی دولت است، در حالی که نسبت رایج دیگر بدهی کل به تولید ناخالص داخلی است که منعکس کننده امور مالی کشور به عنوان یک واحد کل است.