رابرت فراست
شاعر آمریکایی / From Wikipedia, the free encyclopedia
رابرت فراست (به انگلیسی: Robert Frost) (زاده ۲۶ مارس ۱۸۷۴، سان فرانسیسکو – درگذشته ۲۹ ژانویه ۱۹۶۳، بوستون) شاعر آمریکایی قرن بیستم میلادی بود.[1] وی در دانشگاه میشیگان تدریس می نمود. شعرهای رابرت فراست کلاسیک و همه از وزن و قافیه برخوردارند. بیشتر این شعرها در بندهای آغازین، خواننده را به دیدن منظرهای فرا میخوانند و در بندهای پایانی نتیجهٔ فلسفی را به وی پیشکش میدارند. چنانکه خود فراست هم در جایی میگوید: «شعر با خیال و زیبایی آغاز میشود و با حکمت پایان میگیرد».[2] شعرهای فراست در اوج بیپیرایگی سرشار از نوعی اندیشمندی و ژرف نگریست و گو اینکه مصالح شعرش را سادهترین اشیاء و عناصر تشکیل میدهد، اما در نهایت به غنای معنایی و حقیقت زندگی و انسان و سر انجام هستی گره میخورد. غنایی که گاه شنل طنز و کنایه و نماد را بر دوش دارد و گاه جامهٔ تمثیل و روایتهای داستانی را بر تن میکند. وی با نخستین مجموعهٔ شاعرانهٔ خود «خواست کودک» که ازرا پاوند نقد ستایشآمیزی بر آن نوشت، هستی شاعرانهٔ خویش را در جهان ادبیات به ثبت رسانید و پس از آن چهار بار جایزهٔ پولیتزر را نصیب خود کرد.
رابرت فراست Robert Frost | |
---|---|
زادهٔ | ۲۶ مارس ۱۸۷۴ سان فرانسیسکو، کالیفرنیا - آمریکا |
درگذشت | ۲۹ ژانویهٔ ۱۹۶۳ (۸۸ سال) بوستون، ماساچوست، آمریکا |
ملیت | آمریکایی |
محل تحصیل | کالج دارتموث دانشگاه هاروارد |
پیشه | شاعر، نمایشنامه نویس |
آثار | خواست کودک (A Boy’s Will) |
همسر(ها) | النور میریام وایت (ا. ۱۸۹۵–۱۹۳۸) |
فرزندان | ۶ |
والدین | ایزابل مودی، ویلیام پریسکات فراست |
جایزه(ها) | جایزه پولیتزر برای شعر |
افتخارات | برنده چهار جایزه پولیتزر |
امضاء | |
تخصص فراست بیشتر در سرودن اشعار عاشقانهاست و در همانهاست که خیال بیهمتای خود را در زیباترین تشبیهات و واژگان میپیچد و چونان گنجینهای از زیبایی به دست خواننده میدهد. از آن میان میتوان به شعر عاشقانهٔ خیمه ابریشمی اشاره داشت. در این شعر فراست با نهایت ظرافت زیبایی خیمهای را- از بندها تا تیرک میانی - وصف میکند و در پایان شعر نتیجه میگیرد که آن تیرک میانی «تو» هستی که در جامهای ابریشمی قرار داری. فراست خود در مورد تاریخچهٔ این شعر میگوید در کودکی یک روز صبح مادرش در لباس کلاسیک انگلیسی با دامنی بلند و ابریشمین از پنجره میبیند و این زیباترین صحنه از همان زمان در ذهنش مینشیند و بعدها این شعر از آن خاطره آفریده میشود.