تاریخ نیشابور
From Wikipedia, the free encyclopedia
تاریخ نیشابور از نیشابور[پاورقی 1] نشأت میگیرد که یکی از مراکز دانش و زادگاه بسیاری از دانشمندان، شعرا، صوفیان و دیگر بزرگان ایرانی در طول تاریخ بوده و به عنوان یکی از نمادهای تاریخ و فرهنگ ایران مطرح شدهاست.[1] این شهر در سال ۶۴۳ میلادی در زمان خلافت عمر بن خطاب، فتح شد.[2] همچنین نیشابور، پایتخت طاهریان پس از دورهٔ امویان و در دورهای نیز پایتخت سلجوقیان بودهاست.
این منطقه به دلیل آب و هوای خوب و شرایط مناسب زندگی، از دیرباز مهاجر پذیر بودهاست. برخی از مهمترین جنبشهای ضد خلافت اموی و عباسی، در این دیار شکل میگرفت. این امر، از اولین سالهای سلطه اعراب گزارش شده است به طوری که چندین بار حاکمان خلافت اموی و عباسی در نیشابور، با قیام مردم بیرون رانده شدند تا آنجا که در زمان خلیفه سوم یعنی عثمان، نیشابور دوباره به دست اعراب فتح شد و در زمان خلافت علی بن ابیطالب هم به دلیل اعتراض مردم، حاکم تازهای به نیشابور فرستاده شد.
دورهٔ سیصد سالهای که از اوایل قرن سوم تا اوایل قرن ششم هجری قمری شروع میشود، بخشی از پر فراز و نشیبترین دورانهای تاریخ نیشابور است.
در زمان حکومت طاهریان، نیشابور به عنوان پایتخت برگزیده شد و اگرچه در دورههای قدرتگیری حکومتهای گوناگون دیگر به جز آغاز دوره سلجوقی، این شهر پایتخت نبود اما شهری مهم خصوصاً از نظر علمی، هنری و تجاری بوده و شاهد اختلافات متعدد سیاسی و در دوره سامانیان، نیشابور شاهد اوج و شکوه هنری بودهاست.
آشنایی مردمان ترک با امور اداری به کمک دیوان سالاران نیشابوری ممکن شد و محمود غزنوی، حاکم غزنوی تا پیش از فرمانروایی، مدتی به عنوان سپهسالار سامانیان در پایتخت اداری خراسان بزرگ، یعنی نیشابور سکونت داشت.
حکومت سلجوقیان، در نیشابور تاسیس شد و طغرل سلجوقی، اولین سکههای سلجوقی را در همین شهر ضرب نموده، از تجربهٔ دیوانسالاران نیشابوری، در شروع حکومت خود بهره گرفت. بنا به نظر مورّخان، دورهٔ خوارزمشاهیان، آغاز دوره سقوط و ویرانی نیشابور بودهاست. مورّخان میگویند که ساختار نیشابور قبل از حملهٔ مغولان به دلیل اختلافات سیاسی، مناقشات مذهبی و مردمی از درون فاسد شده بود و حملهٔ مغول، تنها ضربهٔ آخر را بر این شهر وارد کرده و پس از آن، این شهر هرگز نتوانست مانند گذشتهاش دیده شود.
معمولاً آنچه به عنوان علم در دوران شکوفایی علمی نیشابور از آن یاد میشود، بیشتر به علوم نقلی، مذهبی و علوم پایه شامل حدیث، فقه، تفسیر، ریاضیات و نجوم اشاره دارد.[3] به عنوان مثال، عمر خیام در ریاضیات، هندسه و نجوم سرآمد روزگار خود بودهاست.[4][5][6]
نیشابور، در جایگاه یکی از شهرهای تاریخی خراسان در حوزه تمدنی ایران با نامهای رئونت و ابرشهر در تاریخ ایران باستان حضور داشته و سرانجام به عنوان یکی از کانونهای تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قلمروی گستردهٔ ایرانشهر ساسانی، نقشآفرینی نمودهاست. پایتخت موقت کشور در دورهٔ یزدگرد دوم؛ فعالیت ضرابخانه؛ میزبانی از آتشکدهٔ کشاورزان ایران معروف به بُرزینمِهر به خواست یا فعالیت شخصیتهایی همچون برزویه، مانی و مزدک؛ و استقرار سکوبای مسیحیان نسطوری در این ناحیه، یکی از برجستهترین نمودهای حیات تاریخی و فرهنگی ناحیهٔ نیشابور (ابرشهر) در این دوران است.