اصلاحات انگلستان
From Wikipedia, the free encyclopedia
اصلاحات انگلستان (انگلیسی: English Reformation) سلسله اقداماتی که در قرن ۱۶ میلادی معروف به دوره تودور در انگلستان اتفاق میافتد و منجر به جدایی کلیسای انگلستان از حوزه اختیار پاپ و کلیسای کاتولیک میشود. این اقدامات متصل به زنجیره ای از تحولات در اروپاست که با نام اصلاحات پروتستانی شناخته میشود. جنبشی دینی و در حین حال سیاسی که تأثیر بسزایی بر مسیحیت در غرب و مرکز اروپا داشت.
از نظر ایدئولوژیک، این مفهوم انسانگرایی رنسانس بود که زمینهساز اصلاحات شد، اعتقادی که به کتاب مقدس به عنوان تنها منبع ایمان مسیحیان می نگریست و در حین حال منتقد اعمال مذهبی بود که بر اساس جهل و خرافه ساخته و پرداخته شدهاند. نقطه ی عطف حوادث زمانی بود که اعتقادات مارتین لوتر سه سال بعد از اعلامیه ی معروف او در سال ۱۵۲۰ در انگلیس شناخته شد و مورد بحث قرار گرفت البته که در آن زمان پروتستانها هنوز در اقلیت بودند و به عنوان بدعت گذار شناخته میشدند. در ادامه اما مفهومی که به عنوان اصلاحات انگلستانی شناخته میشود بیشتر بر پایه اختلافات سیاسی بوجود آمد تا مناقشهای دینی.
در سال ۱۵۲۷، هنری هشتم از پاپ درخواست لغو ازدواج خود را کرد، اما پاپ کلمنت هفتم نپذیرفت. در پاسخ، پارلمان اصلاحات (۱۵۳۲–۱۵۳۴) قوانینی را تصویب کرد که اقتدار پاپ را در انگلستان محدود و هنری را به عنوان رئیس کلیسای انگلستان اعلام کرد؛ در نتیجه ی این قانون، اکنون صاحب نظر نهایی در اختلافات دینی پادشاه بود. البته هنری خود در زمینه ی مسائل مذهبی، محافظه کار بود، اما برای حمایت و اجرای برنامه های مذهبی خود لاجرم به پروتستانها توجه زیادی نمود.
الهیات و عبادت کلیسای انگلستان در طول سلطنت پسر هنری یعنی ادوارد ششم (۱۵۴۷–۱۵۵۳) عمدتاً مطابق با خطوطی که اسقف اعظم توماس کرنمر تعیین کرده بود بهطور قابل توجهی پروتستانی شد. در زمان ماری یکم (۱۵۵۳–۱۵۵۸)، آیین کاتولیک رومی احیا شد و انگلستان برای مدت کوتاهی دوباره تحت استیلای پاپ قرار گرفت. الیزابت یکم در توافق مذهبی الیزابت دین پروتستان را به شیوهای معتدل تر دوباره معرفی کرد. با این وجود، اختلافات بر سر ساختار، الهیات و عبادت کلیسای انگلستان برای نسلها ادامه یافت.
بهطور کلی تصور میشود که اصلاحات انگلیس در طول سلطنت الیزابت یکم (۱۵۵۸–۱۶۰۳) به پایان رسیدهاست، اما محققان همچنین از «اصلاحات طولانی» صحبت میکنند که تا قرنهای ۱۷ و ۱۸ به درازا کشیده شدهاست. این دوره زمانی شامل اختلافات خشونتآمیز بر سر مذهب است که در جنگهای داخلی انگلستان (۱۶۴۲–۱۶۵۱) و اعدام چارلز یکم آشکار شد. پس از بازگردانی پادشاهی به چارلز دوم، کلیسای انگلستان به عنوان کلیسای مشروع و قانونی وجود داشت، اما تعدادی از کلیساهای ناسازگار نیز وجود داشتند که اعضای آن از ناتوانیهای مدنی مختلفی رنج میبردند تا اینکه سالها بعد این کلیساها حذف شدند. در مورد تعداد معتقدان به کاتولیک میتوان گفت اقلیت قابل توجه اما رو به کاهشی از مردم از اواخر قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۱۹، معتقد به مسیحیت کاتولیک در انگلستان باقی ماندند، البته ساختار کالیسای آنها تا قانون فراغت دینی سال ۱۸۲۹ غیرقانونی شناخته میشد.